English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7905 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incisively U بطور برنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously U بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably U بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
lusciously U بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable U بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly U بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
cutter U برنده
cutters U برنده
discoverer U پی برنده
incisive U برنده
winners U برنده
discoverers U پی برنده
conductive U برنده
heuristic U پی برنده
deferent U برنده
scissile U برنده
vehicle U برنده
vehicles U برنده
winning U برنده
portative U برنده
winner U برنده
trenchant U برنده
mutilator U برنده
foretooth U برنده
incisor tooth U برنده
cutting U برنده
winnings U برنده
high proof U برنده
incisory U برنده
immortally U بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately U بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly U بطور ناچیز بطور غیر کافی
grossly U بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
user U بکار برنده
gonfalonier U برنده پرچم
resolutive U تحلیل برنده
edged tool U الت برنده
edge tool U الت برنده
impeller U پیش برنده
impellor U پیش برنده
raider U یورش برنده
users U بکار برنده
dissolvent U حل کننده برنده
gestatorial U برنده پاپ
winning position U پوزیسیون برنده
utilizer U بکار برنده
uplifter U بالا برنده
raiders U یورش برنده
propelling U پیش برنده
wearing U تحلیل برنده
shoo-in <idiom> U برنده مطلق
promoters U پیش برنده
winner U برنده بازی
promoter U پیش برنده
highest bidder U برنده مزایده
uptake U بالا برنده
winners U برنده بازی
booster U بالا برنده
boosters U بالا برنده
winning move U حرکت برنده
winner of a match U برنده مسابقه
victors U برنده مسابقه
prizer U برنده جایزه
dark horses U برنده غیرمترقبه
contenders U برنده احتمالی
decision U برنده با امتیاز
medallists U برنده مدال
perseus U برنده سر دیو
matrolinous U بارث برنده
medalist U برنده مدال
annihilator U از بین برنده
contender U برنده احتمالی
outpoint U برنده با امتیاز
persi U برنده سر دیو
achiever U از پیش برنده
medallist U برنده مدال
medalists U برنده مدال
heiress U ارث برنده زن
propulsive U جلو برنده
promotor U پیش برنده
victor U برنده مسابقه
heiresses U ارث برنده زن
prizewinner U برنده جایزه
decisions U برنده با امتیاز
deferent U بیرون برنده
lacerative U برنده یا درنده
cutting head U نوک برنده
dark horse U برنده غیرمترقبه
jackpots U برنده تمام پولها
decisions U برنده کشتی با امتیاز
myrmecophilous U بهره برنده ازمورچه
won ending U اخر بازی برنده
winterer U بسر برنده زمستان
nonwinner U هرگز برنده نشده
carry the day <idiom> U برنده یا موفق شدن
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
raise the hand U بالابردن دست برنده
bearing capacity U قدرت برنده باربرد
benefic U فایده برنده نیکوکار
benefitical U منتفع فایده برنده
file cutter U قسمت برنده سوهان
walk all over someone <idiom> U براحتی برنده شدن
jackpot U برنده تمام پولها
limivorous U فرو برنده گل ولای
emasculative U برنده نیروی مردی
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
cutler U فروشنده الات برنده
emasculatory U برنده نیروی مردی
painstakingly U ساعی رنج برنده
painstaking U ساعی رنج برنده
decision U برنده کشتی با امتیاز
chung seung U برنده هوگوابی تکواندو
emulous U رشک برنده طالب
liquidators U برچیننده از بین برنده
liquidator U برچیننده از بین برنده
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
to scramble a victory U بزحمت برنده [پیروز] شدن
gulfs U هر چیز بلعنده وفرو برنده
assimilator U تحلیل برنده همانند سازنده
cutting angle U سطح برنده تیغه برش
scissors U چیز برنده قطع کننده
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
hybrid propulation U نیروی پیش برنده مختلط
hellward U سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
novillero U گاوبازی که هنوز برنده نشده
hoong seung U برنده هوگو قرمز تکواندو
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
maidens U اسبی که هنوز برنده نشده
maiden U اسبی که هنوز برنده نشده
to ease to a victory U به سادگی برنده شدن [ورزش]
gulf U هر چیز بلعنده وفرو برنده
incisively U بطور نافذ بطور زننده
martially U بطور جنگی بطور نظامی
indecorously U بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
abusively U بطور ناصحیح بطور دشنام
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
genuinely U بطور اصل بطور بی ریا
runners-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
waltz off with <idiom> U فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
blade U قسمت برنده لبههای تیغ دار
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
procrustean U بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
dye-remover U از بین برنده رنگ [سفید کننده]
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
I have not played my trump ( winning ) card . U ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
shoo in U کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
defoliants U مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
defoliating agent U عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
The tongue is not steel , yet it cuts. <proverb> U زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
ingestive U بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
head U طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
compound helicopter U هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
long shot U شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
medalist U دارای مدال برنده مدال
medalists U دارای مدال برنده مدال
medallist U دارای مدال برنده مدال
medallists U دارای مدال برنده مدال
streakily U بطور خط خط
transtively U بطور
atilt U بطور کج
lastingly U بطور پا بر جا
confusedly U بطور در هم و بر هم
loosely U بطور شل یا ول
wetly U بطور تر
meanly U بطور بد
flabbily U بطور شل و ول
inaccurately U بطور نادقیق
chimerically U بطور واهی
compatibly U بطور موافق
inconveniently U بطور نامناسب
inaccurately U بطور نادرست
inexplicitly U بطور ناصریح
inappropriately U بطور غیرمقتضی
commodiously U بطور راحت
inappreciably U بطور نامحسوس
choicely U بطور پسندیده
comkplimentarily U بطور تعارفی
cloudily U بطور تیره
incontestably U بطور مسلم
circularly U بطور مدور
clandestinely U بطور مخفی
inanimately U بطور بیجان
inadmissibly U بطور ناروا
Recent search history Forum search
2New Format
1Winning a Mandate in the House of Representatives Election به چه معناست
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
1I am good with figures,how about you?
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
1she loved to have the last word.
1cartridge
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2crucification
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com